امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Earthwork

ˈɜːrθwɜːrk ˈɜːθwɜːk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    earthworks

معنی

noun
پشته خاک، ختل خاکی، خاک‌ریزی، سنگر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد earthwork

  1. noun Work prepared for defense
    Synonyms: embankment, fortification, dugout
  2. noun An earthen embankment, especially one used as a fortification.
    Synonyms: bulwark

ارجاع به لغت earthwork

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «earthwork» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/earthwork

لغات نزدیک earthwork

پیشنهاد بهبود معانی