با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Eddy

ˈedi ˈedi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb
گرداب کوچک، چرخ زدن، جریان مخالف
- Eddies of smoke rose from the smokestack.
- حلقه‌های دود از دودکش‌ها متصاعد می‌شد.
- The floodwater eddied and frothed.
- سیلاب می‌چرخید و کف می‌کرد.
- one of the eddies of America's foreign policy
- یکی از جریانات مخالف سیاست خارجی امریکا
- Little eddies of people were dancing in the streets.
- گروه‌های کوچک مردم در خیابان‌ها پایکوبی می‌کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد eddy

  1. noun current
    Synonyms: swirl, tide, vortex, whirlpool

ارجاع به لغت eddy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «eddy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/eddy

لغات نزدیک eddy

پیشنهاد بهبود معانی