با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Edge Out

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb
چیرگی و پیروزی بر چیزی/کسی با اختلاف اندک و به‌زور
- He was edged out by the other candidate.
- کاندیدای دیگر به‌سختی بر او پیروز شد.
- She is a brilliant gymnast, but her rival edged her out.
- او ژیمناستی فوق‌العاده است، اما رقیبش بر او را پیروز شد.
phrasal verb
(معمولاً بدون رضایت از موقعیت شغلی و مکانی) کنار گذاشته شدن
- They claimed in a lawsuit that he tried to gain control of the family business, edging them out.
- آنها در دادخواستی ادعا کردند که او تلاش کرده است کنترل کسب‌وکار خانوادگی را به‌دست بگیرد و آن‌ها را کنار بگذارد.
- Managers in their sixties are being edged out by younger replacements.
- مدیرانی که در دهه‌ی ششم عمر خود هستند، به‌دست جوان‌ترها کنار گذاشته می‌شود و جایگزین آنان می‌شوند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد edge out

  1. verb defeat narrowly
    Synonyms: nose out, slip by, squeeze by

ارجاع به لغت edge out

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «edge out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/edge-out

لغات نزدیک edge out

پیشنهاد بهبود معانی