امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Effusion

ɪˈfjuːʒn ɪˈfjuːʒn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    effusions

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun singular countable
ادبی (احساسات) فوران، غلیان، فَیَضان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The artist's effusion of emotions was evident in her beautiful paintings.
- فوران احساسات این هنرمند در نقاشی‌های زیبای او مشهود بود.
- His heartfelt letter was an effusion of love and gratitude for his family.
- نامه‌ی صمیمانه‌ی او غلیانی از عشق و قدردانی برای خانواده‌اش بود.
noun countable uncountable
پزشکی نشت، تراوش، افیوژن (تراوش مایع رگ‌های خونی یا لنفی به درون بافت‌ها یا حفره‌های بدن) link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

مشاهده
- Symptoms of an effusion often include swelling and pain in the affected area.
- علائم نشت اغلب شامل تورم و درد در ناحیه‌ی آسیب‌دیده است.
- Pleural effusion can cause chest pain and breathing problems.
- تراوش جنبی می‌تواند باعث درد قفسه‌ی سینه و مشکلات تنفسی شود.
noun countable
شیمی فیزیک نشت، افیوژن (فرایند خروج گاز محفظه به محیط بیرون از طریق سوراخی کوچک) link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی شیمی

مشاهده
- Effusion occurs when molecules escape from a container into a vacuum.
- نشت زمانی اتفاق می‌افتد که مولکول‌ها از ظرف به خلاء می‌روند.
- During the experiment, we compared the effusion rate of helium compared to nitrogen.
- در طول آزمایش، ما میزان ترشح هلیوم را در مقایسه با نیتروژن مقایسه کردیم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد effusion

  1. noun outpouring
    Synonyms:
    address diffusion discharge effluence effluvium efflux emanation emission exudate gush gushing ooze outflow pouring shedding stream verbosity wordiness

ارجاع به لغت effusion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «effusion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/effusion

لغات نزدیک effusion

پیشنهاد بهبود معانی