با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Electroplate

iˈlektroʊpleɪt ɪˈlektrəʊpleɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    electroplated
  • شکل سوم:

    electroplated
  • سوم شخص مفرد:

    electroplates
  • وجه وصفی حال:

    electroplating

معنی

noun verb - transitive adjective
آب فلز دادن، فلز آب‌داده، آب‌کاری کردن
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت electroplate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «electroplate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/electroplate

لغات نزدیک electroplate

پیشنهاد بهبود معانی