امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Element

ˈeləmənt ˈeləmənt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    elements

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2
هر یک از عناصر چهارگانه آب، آتش، هوا و خاک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- chemical elements
- عناصر شیمی
- water is composed of the elements hydrogen and oxygen.
- آب از دو عنصر هیدروژن و اکسیژن تشکیل شده است.
noun countable
محیط طبیعی، محیط مناسب
- Water is the element of fishes and air is that of birds.
- آب محیط طبیعی ماهیان و هوا محیط طبیعی پرندگان است.
- When I am in a library I really feel I am in my element.
- هنگامی که در یک کتابخانه هستم مثل این است که دنیا را به من داده‌اند.
- She felt totally out of her element.
- او احساس می‌کرد که اصلاً با آن محیط تناسب ندارد.
noun countable
جسم بسیط، جوهر فرد، عنصر، اساس، اصل، مبنا، عامل
- A good story must also have an element of surprise.
- داستان خوب باید دارای عامل شگفتی نیز باشد.
- the criminal elements in a society
- عوامل جنایتکار یک جامعه
- Stones and bricks are the elements of a wall.
- سنگ و آجر سازه‌های دیوارند.
- Cells are elements of living bodies.
- یاخته‌ها سازه‌های جسم‌های زنده هستند.
- periodic table of elements
- جدول تناوبی عناصر، جدول مندلیف
- a chemical element
- عنصر شیمیایی
- elements of a matrix
- اجزای ماتریس، بن‌پاره‌های ماتریس
- the elements of a science
- اصول یک علم
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد element

  1. noun essential feature
    Synonyms:
    aspect basic basis bit component constituent detail drop facet factor fundamental hint ingredient item material matter member part particle particular piece portion principle root section stem subdivision trace unit view
  1. noun place where one feels comfortable
    Synonyms:
    domain environment field habitation medium milieu sphere
    Antonyms:
    foreign land

ارجاع به لغت element

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «element» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/element

لغات نزدیک element

پیشنهاد بهبود معانی