امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Elicit

ɪˈlɪsɪt ɪˈlɪsɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    elicited
  • شکل سوم:

    elicited
  • سوم‌شخص مفرد:

    elicits
  • وجه وصفی حال:

    eliciting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
بیرون کشیدن، استخراج کردن، استنباط کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- My words elicited his angry reply.
- سخنان من پاسخ خشمگین او را برانگیخت.
- His jokes elicited laughter.
- شوخی‌های او موجب خنده شد.
- She elicited harmonious sounds from that old instrument.
- صداهای موزونی را از آن ساز قدیمی بیرون می آورد.
- The questionnaire elicited more aspects of his personality.
- پرسش‌نامه جنبه‌های بیشتری از شخصیت او را آشکار ساخت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد elicit

  1. verb draw out
    Synonyms:
    arm-twist badger bite bring bring forth bring out bring to light call forth cause derive educe evince evoke evolve exact extort extract fetch give rise to milk obtain put muscle on put the arm on rattle shake shake down squeeze wrest wring
    Antonyms:
    cover hide keep repress supress

ارجاع به لغت elicit

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «elicit» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/elicit

لغات نزدیک elicit

پیشنهاد بهبود معانی