امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Emit

ɪˈmɪt ɪˈmɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    emitted
  • شکل سوم:

    emitted
  • سوم‌شخص مفرد:

    emits
  • وجه وصفی حال:

    emitting

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive C2
بیرون دادن، خارج کردن، بیرون ریختن، ساطع کردن، فرستادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- A fire emitting heat and smoke.
- آتشی که گرما و دود (بیرون) می‌دهد.
- Geysers emit water.
- آب‌فشان‌ها آب می‌جهانند (بیرون می‌ریزند).
- Gamma rays may continue to be emitted for years.
- ممکن است ساطع کردن اشعه‌ی گاما تا چندین سال دیگر ادامه داشته باشد.
verb - transitive
صادر کردن، منتشر کردن
- The factory will emit a new safety standard next month.
- این کارخانه در ماه آینده استاندارد ایمنی جدیدی را صادر خواهد کرد.
- Scientists will emit their findings in a prestigious journal.
- دانشمندان یافته‌های خود را در یک مجله معتبر منتشر خواهند کرد.
verb - transitive
سر دادن
- The singer will emit her powerful voice during the concert.
- این خواننده در طول کنسرت صدای قدرتمند خود را سر خواهد داد.
- The speaker chose to emit a message of hope and unity.
- سخنران تصمیم گرفت پیام امید و اتحاد را سر دهد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد emit

  1. verb diffuse, discharge
    Synonyms:
    afford beam belch breathe cast out disembogue drip eject emanate erupt evacuate excrete exhale expectorate expel expend expire extrude exude give off give out give vent to gush issue jet let off loose ooze pass perspire pour pronounce purge radiate reek secrete send forth send out shed shoot speak spew spill spit squirt throw out transmit utter vent voice void vomit yield
    Antonyms:
    conceal contain refrain repress suppress withhold

ارجاع به لغت emit

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «emit» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/emit

لغات نزدیک emit

پیشنهاد بهبود معانی