امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

En Masse

ˈenˈmæs ənˈmæs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

جملگی، همگی، یکجا، دسته‌جمعی، جمعاً

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The fish began to die en masse.
- ماهی‌ها همگی شروع به مردن کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد en masse

  1. adjective all at once
    Synonyms:
    all in all all together altogether as a body as a group as a whole as one bodily by and large ensemble generally in a body in a group in a mass jointly on the whole together
    Antonyms:
    one at a time singly
  1. adverb all together
    Synonyms:
    all at once as a body as a group as a whole as one collectively communally cooperatively en bloc ensemble in a group in chorus in unison jointly together unanimously unitedly wholly with one voice

ارجاع به لغت en masse

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «en masse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/en masse

لغات نزدیک en masse

پیشنهاد بهبود معانی