امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Encouragement

ɪnˈkɜrːɪdʒmənt ɪnˈkʌrɪdʒmənt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    encouragements

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable B2
تشویق، دلگرمی، ترغیب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- My parents' encouragement made me study.
- تشویق‌های والدینم موجب شد که درس بخوانم.
- She gave me a lot of encouragement to pursue my dreams.
- او مرا بسیار تشویق کرد که دنبال رویاهایم بروم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد encouragement

  1. noun help, support
    Synonyms:
    advance advocacy aid animation assistance backing boost cheer comfort confidence consolation consoling easement enlivening faith favor firmness fortitude helpfulness hope incentive incitement inspiration inspiritment invigoration optimism promotion reassurance reassuring refreshment relief relieving reward shot in the arm softening solacing stimulation stimulus succor supporting trust urging
    Antonyms:
    denunciation derision deterrent discouragement

لغات هم‌خانواده encouragement

  • noun
    encouragement

ارجاع به لغت encouragement

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «encouragement» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/encouragement

لغات نزدیک encouragement

پیشنهاد بهبود معانی