با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Encryption

enˈkrɪpʃən ɪnˈkrɪpt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    encryptions

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
رمزگذاری
- The company's encryption software is highly advanced.
- نرم‌افزار رمزگذاری این شرکت بسیار پیشرفته است.
- The government uses encryption to protect classified documents.
- دولت از رمزگذاری برای محافظت از اسناد طبقه‌بندی‌شده استفاده می‌کند.
noun uncountable
رمز
- The hacker tried to break through the encryption but was unsuccessful.
- هکر سعی کرد رمز را بشکند اما موفق نشد.
- Encryption is essential for keeping online transactions safe.
- رمز برای ایمن نگه‌داشتن تراکنش‌های آنلاین ضروری است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد encryption

  1. noun The activity of converting data or information into code
    Synonyms: encoding

ارجاع به لغت encryption

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «encryption» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/encryption

لغات نزدیک encryption

پیشنهاد بهبود معانی