امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Endorsement

ɪnˈdɔːrsmənt ɪnˈdɔːsmənt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    endorsements

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun C1
ظهر‌نویسی، امضا، موافقت، تأیید

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- the endorsement of a check
- امضای پشت چک، پشت‌نویسی چک
- His endorsement of the labour party candidate was unexpected.
- اعلام پشتیبانی او از نامزد حزب کارگر غیرمنتظره بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد endorsement

  1. noun support, authorization
    Synonyms:
    advocacy affirmation approbation approval backing championing commercial confirmation countersignature favor fiat go-ahead green light hubba-hubba okay pat on back permission qualification ratification recommendation sanction seal of approval signature stroke subscription to superscription the nod warrant
    Antonyms:
    censure disapproval opposition rejection

ارجاع به لغت endorsement

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «endorsement» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/endorsement

لغات نزدیک endorsement

پیشنهاد بهبود معانی