Enduring
ɪnˈdʊrɪŋ
ɪnˈdjʊərɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
-
گذشته‌ی ساده:
endured -
شکل سوم:
endured -
سوم‌شخص مفرد:
endures
معنی و نمونه‌جمله
adjective
پایا، دیرپا، ماندنی، پایدار، بادوام، جاودان، پاینده، ماندنی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- رشته‌های دوستی پایدار که دو ملت ما را پیوند می‌دهد.
مترادف و متضاد enduring
-
adjective lastingSynonyms:abiding surviving permanent
ارجاع به لغت enduring
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «enduring» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/enduring
لغات نزدیک enduring
- - endurance test
- - endure
- - enduring
- - endways
- - endwise