امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Energizing

ˈɛnərˌdʒaɪzɪŋ ˈɛnəˌdʒaɪzɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

این لغت در انگلیسی بریتانیایی به‌صورت energising نوشته می‌شود.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
انرژی‌بخش، انرژی‌زا، قوت‌بخش، نیروبخش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- They learn relaxation and energizing techniques.
- آن‌ها تکنیک‌های آسایش‌بخشی و انرژی‌بخشی را یاد می‌گیرند.
- an energising practice
- تمرینی نیروبخش
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد energizing

  1. adjective Producing or stimulating physical, mental, or emotional vigor
    Synonyms:
    bracing exhilarant exhilarating innerving intoxicating invigorating refreshing reinvigorating renewing restorative roborant stimulating tonic
  1. verb Raise to a higher energy level
    Synonyms:
    stimulating vitalizing invigorating exciting bracing priming arousing fuelling animating electrifying activating fortifying exhilarating
    Antonyms:
    debilitating wearying sapping weakening tiring
  1. noun The activity of causing to have energy and be active
    Synonyms:
    activating activation
  1. adjective Supplying motive force; - H.O.Taylor
    Synonyms:
    energising life-giving kinetic

لغات هم‌خانواده energizing

ارجاع به لغت energizing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «energizing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/energizing

لغات نزدیک energizing

پیشنهاد بهبود معانی