امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Enthusiasm

ɪnˈθuːziæzm ɪnˈθjuːziæzm
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    enthusiasms

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable B2
شور و ذوق، وجد و سرور، اشتیاق، ذوق و شوق، هواخواهی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Her enthusiasm made everyone else interested.
- اشتیاق او همه را علاقه‌مند کرد.
- The play aroused his enthusiasm.
- نمایش او را سر شوق آورد.
- They supported the party's candidate with enthusiasm.
- آن‌ها با اشتیاق از نامزد حزب حمایت کردند.
noun countable
علاقه‌ی زیاد (به چیزی یا موضوعی)
- Music is Iraj's greatest enthusiasm.
- موسیقی بزرگترین علاقه‌ی ایرج است.
- One of her greatest enthusiasms was yoga.
- یکی از بزرگترین علاقه‌های او یوگا بود.
noun
الهام الهی، وحی الهی
- The pastor's enthusiasm was evident in his passionate sermons.
- الهام الهی کشیش در موعظه‌های احساسی او آشکار بود.
- Their enthusiasms brought them together as a community of believers.
- الهامات الهی‌شان، آن‌ها را به‌عنوان جامعه‌ای از مؤمنان گرد هم آورد.
noun
تعصب مذهبی
- His enthusiasms made him blind to any other perspective.
- تعصبات مذهبی او را نسبت به هر دیدگاه دیگری کور می‌کرد.
- The leader of the cult used his enthusiasms to manipulate his followers into extreme actions.
- رهبر فرقه با استفاده از تعصبات مذهبی‌اش، پیروان خود را به اقدامات افراطی سوق داد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد enthusiasm

  1. noun keen interest, excitement
    Synonyms:
    activity ardency ardor avidity conviction craze dash devotion eagerness earnestness ecstasy élan emotion energy exhilaration fad fanaticism feeling fervor fever fieriness fire flame flare frenzy fury gaiety glow go heat hilarity hobby impetuosity intensity interest joy joyfulness keenness life mania mirth nerve oomph orgasm passion pep rapture red heat relish snap spirit transport vehemence verve vim vivacity warmth zeal zealousness zest
    Antonyms:
    aloofness apathy coldness coolness doubt indifference lethargy pessimism weariness

Collocations

  • show enthusiasm for something

    شورنمایی کردن برای چیزی، ذوق و شوق نشان دادن برای چیزی، اشتیاق نشان دادن

لغات هم‌خانواده enthusiasm

ارجاع به لغت enthusiasm

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «enthusiasm» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/enthusiasm

لغات نزدیک enthusiasm

پیشنهاد بهبود معانی