امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Entree

ˈɑːntreɪ ˈɒntreɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

ورود، دخول، درون رفت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
حق ورود، ورودیه، اذن دخول
(خوراک‌پردازی) خوراک اصلی (در برابر پیشخوراک و غیره)، (در برخی کشورها) غذایی که پیش از خوراک اصلی داده می‌شود و یا بین خوراک ماهی و گوشت قرمز داده می‌شود
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد entree

  1. noun admittance
    Synonyms:
    access adit admission connection contact debut door entrance entry importation in incoming induction ingress introduction open arms open door way
    Antonyms:
    blackballing prohibition rejection

ارجاع به لغت entree

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «entree» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/entree

لغات نزدیک entree

پیشنهاد بهبود معانی