امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Especial

ɪˈspeʃl ɪˈspeʃl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
( special ) مخصوص

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- Give my especial greetings to your father.
- سلام مخصوص مرا به پدرتان برسانید.
- This book is of especial interest to John.
- این کتاب مورد علاقه‌ی ویژه‌ی جان است.
- She paid especial attention to the workers' protests.
- او به اعتراض کارگران توجه ویژه‌ای کرد.
- He chose especial targets for attack.
- او هدف‌های مشخصی را برای حمله انتخاب کرد.
- This student is very especial.
- این شاگرد بسیار برجسته‌ای است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد especial

  1. adjective exceptional, particular
    Synonyms:
    chief distinguished dominant exclusive express extraordinary individual marked notable noteworthy outstanding paramount peculiar personal predominant preeminent preponderant principal private set signal singular special specific supreme surpassing uncommon unique unusual
    Antonyms:
    common general normal ordinary unexceptional unspecific usual

ارجاع به لغت especial

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «especial» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/especial

لغات نزدیک especial

پیشنهاد بهبود معانی