امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Estimated

ˈestəmeɪt̬ɪd ˈestɪmeɪtɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    estimates
  • وجه وصفی حال:

    estimating

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2
تخمینی، تقریبی، تخمین‌زده‌شده، برآوردشده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The collection has fetched three times its estimated value at auction.
- این کلکسیون سه برابر ارزش تخمینی خود در حراجی به فروش رفته است.
- The estimated worth of the plastics and petrochemical industry is about $640 billion.
- ارزش تخمینی صنعت پلاستیک و پتروشیمی حدود ۶۴۰ میلیارد دلار است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد estimated

  1. verb Judge to be probable
    Synonyms:
    calculated gauged judged assayed assessed figured computed guessed reckoned evaluated forecasted valued rated approximated surveyed accounted surmised appraised ranked prized numbered considered counted believed averaged
    Antonyms:
    verified measured checked
  1. verb To form an opinion about
    Synonyms:
    concluded decided determined conjectured surmised ranked classed rated viewed deemed judged regarded expected thought reasoned prophesied supposed predicted suspected appraised evaluated figured reckoned considered
  1. verb To calculate approximately
    Synonyms:
    set reckoned put placed approximated
  1. adjective Probable
    Synonyms:
    guessed at

لغات هم‌خانواده estimated

  • adjective
    estimated

ارجاع به لغت estimated

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «estimated» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/estimated

لغات نزدیک estimated

پیشنهاد بهبود معانی