امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Ethic

ˈeθɪk ˈeθɪk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    ethics

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun C2
نظام اخلاقی، اصول اخلاقی، اخلاق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
adjective
اخلاقی
- the humanist ethic
- اخلاقیات انسان‌گرایانه
- the success ethic
- خویگان موفقیت، موفقیت‌پرستی
- work ethic
- وجدان کار
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ethic

  1. noun moral philosophy, values
    Synonyms:
    belief conduct conscience convention conventionalities criteria decency ethos goodness honesty honor ideal imperative integrity moral code morality mores natural law nature practice principles right and wrong rules of conduct standard standards the Golden Rule
    Antonyms:
    corruption immorality

ارجاع به لغت ethic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ethic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ethic

لغات نزدیک ethic

پیشنهاد بهبود معانی