امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Ethics

American: ˈeθɪks British: ˈeθɪks
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین می‌توان از moral philosophy به‌ جای ethics استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

plural C2
(فلسفه) کردارشناسی، به‌خوی‌شناسی، به‌کردار‌شناسی، علم‌الاخلاق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- Ethics is one of the main three parts of philosophy.
- کردارشناسی یکی از سه بخش عمده‌ی فلسفه است.
plural
رساله (یا مقاله و غیره) در زمینه‌ی کردار شناسی
plural
(سیستم اخلاقی و رفتاری شخص یا مذهب یا حرفه و غیره) کردارگان، خویگان، بهخویگان، بهکردارگان، اخلاقیات
- the code of ethics of our profession
- نظام‌نامه‌ی اخلاقیات (کردارگان) حرفه‌ی ما
- Puritan ethics
- کردارگان (اخلاقیت) پیوریتان
- the ethics of slavery
- کردارشناسی برده‌داری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ethics

  1. noun morality
    Synonyms:
    belief conduct conscience convention conventionalities criteria decency ethic ethos goodness honesty honor ideal imperative integrity moral code morality mores natural law nature practice principles standard standards value
  1. noun moral philosophy, values
    Synonyms:
    belief conduct conscience convention conventionalities criteria decency ethos goodness honesty honor ideal imperative integrity moral code morality mores natural law nature practice principles right and wrong rules of conduct standard standards the Golden Rule
    Antonyms:
    corruption immorality

ارجاع به لغت ethics

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ethics» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ethics

لغات نزدیک ethics

پیشنهاد بهبود معانی