امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Evening

ˈiːvnɪŋ ˈiːvnɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    evened
  • شکل سوم:

    evened
  • سوم‌شخص مفرد:

    evens
  • شکل جمع:

    evenings

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable A1
غروب، سر شب، عصر، شامگاه، عشا، بعدازظهر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Call me tomorrow evening.
- فردا بعدازظهر به من زنگ بزن.
- What are you doing this evening?
- امروز غروب چه‌کاره‌ای؟
- Students use the building evenings for recreation.
- دانشجویان عصرها ساختمان را برای امور تفریحی مورد استفاده قرار می‌دهند.
- I like to read in the evening.
- دوست دارم سر شب مطالعه کنم.
- evening prayers
- نماز عصر
exclamation informal
عصر به‌خیر!
- Evening, how are you doing?
- عصر به‌خیر! حالت چطوره؟
- Evening, it's nice to see you!
- عصر به‌خیر! خوش‌حالم که می‌بینمت!
noun uncountable
انتها، آخر
- She is now in the evening of her life.
- او اکنون آخر زندگی‌ (دوران پیری) خود را می‌گذراند.
- The evening of office work
- آخر کار اداری
noun countable
مهمانی شبانه، بزم شبانه، ضیافت شبانه
- He arrived at seven o'clock in the evening.
- او ساعت هفت وارد ضیافت شبانه شد.
- a musical evening
- بزم موسیقی شبانه
adjective
شب، شبانه، شامگاهی، مربوط به مهمانی‌های رسمی یا نیمه‌رسمی شبانه
- evening paper
- روزنامه‌ی شامگاهی
- She wore an elegant evening gown to the charity gala.
- او یک لباس شب شیک در مراسم جشن خیریه پوشیده بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد evening

  1. noun latter part of a day
    Synonyms: black, close, dark, decline, dim, dusk, duskiness, early black, eve, even, eventide, late afternoon, nightfall, sundown, sunset, twilight
    Antonyms: morning

Idioms

ارجاع به لغت evening

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «evening» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/evening

لغات نزدیک evening

پیشنهاد بهبود معانی