امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Excise

ˈeksaɪz ˈeksaɪz ˈeksaɪz ˈeksaɪz
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    excised
  • شکل سوم:

    excised
  • سوم‌شخص مفرد:

    excises
  • وجه وصفی حال:

    excising
  • شکل جمع:

    excises

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun
مالیات کالاهای داخلی، مالیات غیرمستقیم، مالیات بستن بر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
verb - transitive
قطع کردن یا بریدن با عمل جراحی
- John excised the tumor from the patient's head.
- جان غده را از مغز بیمار درآورد.
- The censor excised parts of the film.
- سانسورچی بخشی از فیلم را زد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد excise

  1. noun tax on goods
    Synonyms:
    customs duty import tax levy surcharge tariff toll
  1. verb remove, delete
    Synonyms:
    amputate black out blot out blue pencil cross out cut cut off cut out cut up destroy edit elide eradicate erase expunge exscind exsect exterminate extirpate extract gut knock off launder lop off resect scissor out scratch out slash stamp out strike trim wipe out X out
    Antonyms:
    add put in

ارجاع به لغت excise

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «excise» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/excise

لغات نزدیک excise

پیشنهاد بهبود معانی