امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Exclusion

ɪkˈskluːʒn ɪkˈskluːʒn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun C1
دفع، استثنا ، اخراج، محروم‌سازی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
noun
ممانعت، محرومیت
- the exclusion of women from political activity
- محروم‌سازی زنان از فعالیت سیاسی
- the laws relating to the admission or exclusion of aliens
- قوانین مربوط به راه دادن یا ندادن خارجیان
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد exclusion

  1. noun expulsion; forbiddance
    Synonyms:
    ban bar blackball blockade boycott coventry cut debarment debarring discharge dismissal ejection elimination embargo eviction exception excommunication interdict interdicting interdiction keeping out lockout nonadmission occlusion omission ostracism ousting preclusion prevention prohibition proscription refusal rejection relegation removal repudiation segregation separation suspension veto
    Antonyms:
    acceptance addition admittance allowance inclusion incorporation welcome

Collocations

لغات هم‌خانواده exclusion

  • noun
    exclusion

ارجاع به لغت exclusion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «exclusion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/exclusion

لغات نزدیک exclusion

پیشنهاد بهبود معانی