امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Excretion

ɪkˈskriːʃn ɪkˈskriːʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
دفع، مدفوع

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد excretion

  1. noun the act of excreting
    Synonyms:
    elimination urination evacuation discharge discharging secretion defecation expelling expulsion ejecting ejection voiding leaving perspiration sweating exudation
    Antonyms:
    accretion eating receiving
  1. noun the product of excretion
    Synonyms:
    waste matter excreta feces excrement

ارجاع به لغت excretion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «excretion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/excretion

لغات نزدیک excretion

پیشنهاد بهبود معانی