امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Execrate

ˈeksəkreɪt ˈeksəkreɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
ناپسند داشتن، نفرت کردن از، بدخواندن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- He finally came to execrate their narrowmindedness and fanaticism.
- او بالأخره از کوته‌فکری و تعصب آن‌ها بیزار شد.
- He began to execrate aloud.
- او با صدای بلند شروع به ناسزا گفتن کرد.
- Posterity will execrate his name.
- آیندگان نام او را موردنفرین و سرزنش قرار خواهند داد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد execrate

  1. verb hate
    Synonyms:
    abhor abominate accurse anathematize censure condemn curse damn denounce deplore despise detest excoriate imprecate loathe objurgate reprehend reprobate reprove revile vilify
    Antonyms:
    like love

ارجاع به لغت execrate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «execrate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/execrate

لغات نزدیک execrate

پیشنهاد بهبود معانی