امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Exertion

ɪɡˈzɜrːʃn ɪɡˈzɜːʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    exertions

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
ثقل، اعمال زور، تقلا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- mental exertion
- تلاش فکری
- Lifting this stone requires a lot of physical exertion.
- بلند کردن این سنگ مستلزم تقلای جسمی بسیار است.
- Climbing those stairs was quite an exertion.
- بالا رفتن از آن پله‌ها کار بسیار سختی بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد exertion

  1. noun hard work
    Synonyms:
    action activity application attempt effort elbow grease employment endeavor exercise hard pull industry labor long pull operation pains strain stretch striving struggle toil travail trial trouble use utilization
    Antonyms:
    idleness laziness

ارجاع به لغت exertion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «exertion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/exertion

لغات نزدیک exertion

پیشنهاد بهبود معانی