امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Exfoliation

eksˌfoʊliˈeɪʃn eksˌfəʊliˈeɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
(پوست) حذف سلول‌های مرده، پوست‌اندازی، لایه‌برداری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Try exfoliation with an apricot facial scrub.
- لایه‌برداری با اسکراب صورت حاوی عصار‌ه‌ی زردآلو را امتحان کنید.
- The treatment includes exfoliation with turmeric and ginger root.
- این درمان شامل حذف سلول‌های مرده‌ی پوست با زردچوبه و ریشه‌ی زنجبیل است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد exfoliation

  1. noun molting
    Synonyms:
    peeling flaking depilation shedding

ارجاع به لغت exfoliation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «exfoliation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/exfoliation

لغات نزدیک exfoliation

پیشنهاد بهبود معانی