امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Exhilarate

ɪɡˈzɪləreɪt ɪɡˈzɪləreɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    exhilarated
  • شکل سوم:

    exhilarated
  • سوم‌شخص مفرد:

    exhilarates
  • وجه وصفی حال:

    exhilarating

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
نشاط دادن، شادمان کردن، روح بخشیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Swimming in the cool lake was exhilarating to him.
- برای او شنا در آن دریاچه‌ی خنک کیف داشت.
- The bright sunshine and the variegated flowers exhilarated him.
- آفتاب درخشان و گل‌های رنگارنگ او را سرحال آورد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد exhilarate

  1. verb make very happy
    Synonyms:
    animate boost buoy cheer commove delight elate enliven exalt excite gladden inspire inspirit invigorate juice lift pep up perk up pick up put zip into quicken rejoice send snap up stimulate thrill turn on uplift vitalize
    Antonyms:
    agitate depress discourage sadden upset worry

ارجاع به لغت exhilarate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «exhilarate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/exhilarate

لغات نزدیک exhilarate

پیشنهاد بهبود معانی