امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Existent

ɪɡˈzɪstnt ɪɡˈzɪstnt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun adjective
موجود، هست

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- one of the existent copies of that old book
- یکی از نسخه‌های موجود آن کتاب قدیمی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد existent

  1. adjective Occurring or existing in act or fact
    Synonyms:
    actual extant
  1. adjective Having existence or life
    Synonyms:
    alive around existing extant living
  1. adjective In existence now
    Synonyms:
    existing contemporary current new real now present present-day
    Antonyms:
    nonexistent potential unreal
  1. adjective Having life or being; existing.
    Synonyms:
    real
  1. noun One that exists independently
    Synonyms:
    thing being entity existence individual object something

لغات هم‌خانواده existent

ارجاع به لغت existent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «existent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/existent

لغات نزدیک existent

پیشنهاد بهبود معانی