امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Exothermic

    ˌeksoʊˈθɜːmɪk ˌeksəʊˈθɜːmɪk
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    همچنین می‌توان از exothermal به‌جای exothermic استفاده کرد.

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    شیمی گرماده، گرمادهنده، حرارت‌زا، گرمازا
    لیست لغات شیمی در انگلیسی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - The exothermic reaction produced a significant amount of heat.
    - واکنش گرماده مقدار قابل توجهی گرما تولید کرد.
    - Exothermic processes are essential in many industrial applications.
    - فرآیندهای گرمازا در بسیاری از کاربردهای صنعتی ضروری هستند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد exothermic

    1. adjective (of a chemical reaction or compound) occurring or formed with the liberation of heat
      Synonyms: heat-releasing, exothermal
      Antonyms: endothermic

    ارجاع به لغت exothermic

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «exothermic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/exothermic

    لغات نزدیک exothermic

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند