امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Expectant

ɪkˈspektənt ɪkˈspektənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective
آبستن، در انتظار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد expectant

  1. adjective anticipating
    Synonyms:
    alert anticipative anxious apprehensive awaiting breathless eager expecting hopeful hoping in suspense looking for on edge on tenterhooks prepared raring ready vigilant waiting waiting on watchful with bated breath
  1. adjective preparing to give birth
    Synonyms:
    enceinte expecting gravid parturient pregnant with child

Collocations

لغات هم‌خانواده expectant

ارجاع به لغت expectant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «expectant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/expectant

لغات نزدیک expectant

پیشنهاد بهبود معانی