امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Expensive

ɪkˈspensɪv ɪkˈspensɪv
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more expensive
  • صفت عالی:

    most expensive

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective A1
گران، پرخرج

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- an expensive house
- خانه‌‌ای گران‌قیمت
- Grapes have become very expensive.
- انگور خیلی گران‌ شده است.
- Disobedience proved to be very expensive for him.
- نافرمانی برایش خیلی گران تمام شد.
- an expensive trip
- مسافرت پرهزینه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد expensive

  1. adjective high-priced
    Synonyms:
    an arm and a leg at a premium big-ticket costly dear excessive exorbitant extravagant fancy high highway robbery holdup immoderate inordinate invaluable lavish out of sight overpriced plush posh pretty penny pricey rich ritzy sky-high steep stiff swank too high uneconomical unreasonable upscale valuable
    Antonyms:
    cheap inexpensive low-priced moderate reasonable

لغات هم‌خانواده expensive

  • adjective
    expensive

ارجاع به لغت expensive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «expensive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/expensive

لغات نزدیک expensive

پیشنهاد بهبود معانی