امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Expire

ɪkˈspaɪr ɪkˈspaɪə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    expired
  • شکل سوم:

    expired
  • سوم‌شخص مفرد:

    expires
  • وجه وصفی حال:

    expiring

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive C2
سپری شدن، به پایان رسیدن، سرآمدن، دم برآوردن، مردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
verb - intransitive
سرآمدن، سپری شدن
- The whales expired with a loud sound.
- وال‌ها با صدای بلند دم می‌زدند.
- She was taken to the hospital but she soon expired.
- او را به بیمارستان بردند؛ ولی به‌زودی فوت کرد.
- The lease expired.
- مدت اجاره تمام شد.
- The president's term of office will expire in Khordad.
- دوران تصدی رئیس‌جمهور در خرداد به پایان خواهد رسید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد expire

  1. verb come to an end
    Synonyms:
    bite the dust buy it cash in chips cease close conclude croak decease depart die elapse end finish go kick the bucket lapse pass pass away pass on pass over perish quit run out stop strike out terminate up and die
    Antonyms:
    bear begin commence start
  1. verb breathe out
    Synonyms:
    emit exhale expel
    Antonyms:
    breathe in inhale

ارجاع به لغت expire

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «expire» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/expire

لغات نزدیک expire

پیشنهاد بهبود معانی