امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Exploit

ɪkˈsplɔɪt ˈeksplɔɪt ɪkˈsplɔɪt ˈeksplɔɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    exploited
  • شکل سوم:

    exploited
  • سوم‌شخص مفرد:

    exploits
  • وجه وصفی حال:

    exploiting
  • شکل جمع:

    exploits

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive B2
استثمار کردن، بهره‌گیری کردن، بهره‌کشی کردن، سوءاستفاده کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- We need to make sure that we exploit our resources as fully as possible.
- ما باید اطمینان حاصل کنیم که از منابع خود تا حد امکان بهره‌برداری می‌کنیم.
- exploitative employment agencies
- مؤسسات سوء‌استفاده‌گر کاریابی
noun
استثمار، بهره‌کشی
- the exploitation of the masses by the capitalists
- استثمار توده‌ها توسط سرمایه‌داران
verb - transitive
مورد‌استفاده قرار دادن، بهره‌برداری کردن
- to exploit the mineral resources of the country
- بهره‌برداری از منابع معدنی کشور
verb - transitive
(آگهی‌های بازرگانی و غیره) مورد توجه قرار دادن، ایجاد علاقه کردن
- to exploit a product
- درباره‌ی فرآورده‌ای بسیار تبلیغ کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد exploit

  1. noun achievement
    Synonyms:
    accomplishment adventure attainment coup deed do effort enterprise escapade feat job maneuver performance stroke stunt tour de force venture
  1. verb take advantage of; misuse
    Synonyms:
    abuse apply avail oneself of bleed capitalize on cash in on employ exercise finesse fleece get mileage out of handle impose upon jockey make capital of make use of maneuver manipulate milk mine play play on profit by profit from put to use skin soak stick use utilize work

ارجاع به لغت exploit

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «exploit» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/exploit

لغات نزدیک exploit

پیشنهاد بهبود معانی