امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Exposure

ɪkˈspoʊʒər ɪkˈspəʊʒə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    exposures

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun C1
درمعرض‌گذاری، آشکاری، نمایش، ارائه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- Exposure to radiation is dangerous.
- قرار گرفتن در فراروی تابش خطرناک است.
- Exposure to the sun had bleached her hair.
- تماس با آفتاب مویش را کم‌رنگ کرده بود.
- These students are receiving maximum exposure to new ideas.
- این دانشجویان بیشترین تماس را با عقاید جدید دارند.
- a house with an eastern exposure
- منزل رو به مشرق
- The media gave him a thorough exposure.
- رسانه‌ها او را کاملاً معرفی کردند.
- Some candidates receive more positive exposure than others.
- برخی نامزدهای انتخاباتی برگذاشت مثبت‌تری از سایرین دریافت می‌کنند.
- The full exposure of his crimes took two years.
- پرده‌برداری کامل از جنایات او دو سال طول کشید.
- exposure factor
- عامل نوردهی
- He died of exposure.
- او در اثر سرما مرد.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد exposure

  1. noun uncovering; putting in view or danger
    Synonyms:
    acknowledgment airing baring betrayal confession defenselessness denudation denunciation disclosure display divulgence divulging exhibition exposé giveaway hazard introduction jeopardy laying open liability manifestation nakedness openness peril presentation publicity revelation risk showing susceptibility susceptiveness susceptivity unfolding unmasking unveiling vulnerability vulnerableness
    Antonyms:
    concealment covering hiding

Collocations

ارجاع به لغت exposure

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «exposure» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/exposure

لغات نزدیک exposure

پیشنهاد بهبود معانی