امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Extemporary

ɪkˈstempərəri ɪkˈstempərəri
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
extemporaneous = extempory =

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد extemporary

  1. adjective unrehearsed, improvised
    Synonyms:
    ad hoc ad lib at first glance automatic by ear casual expedient extempore free immediate impromptu improv improvisatory improviso informal jamming made-up makeshift offhand off the cuff off the top of head on impulse on-the-spot snap spontaneous spur-of-the-moment taking for ride thought out loud tossed off tossed out unplanned unpremeditated unprepared unstudied winging it
    Antonyms:
    planned prepared read rehearsed written

ارجاع به لغت extemporary

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «extemporary» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/extemporary

لغات نزدیک extemporary

پیشنهاد بهبود معانی