امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Extravagant

ɪkˈstrævəɡənt ɪkˈstrævəɡənt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more extravagant
  • صفت عالی:

    most extravagant

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C2
گزافگر، غیرمعقول، عجیب، غریب، گزاف، مفرط

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- extravagant demands
- خواسته‌های افراط آمیز (بیش‌ازحد)
- extravagant designs
- طرح‌های پرزرق‌وبرق و پیچیده
- the extravagant use of the country's natural resources
- مصرف بیرویه‌ی منابع طبیعی کشور
- His children became extravagant and squandered his wealth.
- فرزندانش ولخرج شدند و ثروت او را بر باد دادند.
- extravagant prices
- قیمتهای گزاف
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد extravagant

  1. adjective indulgent, wasteful
    Synonyms: absurd, bizarre, costly, crazy, exaggerated, excessive, exorbitant, expensive, extortionate, extreme, fanciful, fancy, fantastic, flamboyant, flashy, foolish, garish, gaudy, grandiose, immoderate, implausible, improvident, imprudent, inordinate, lavish, ludicrous, nonsensical, ornate, ostentatious, outrageous, overpriced, preposterous, pretentious, prodigal, profligate, reckless, ridiculous, showy, silly, spendthrift, steep, unbalanced, unconscionable, unreasonable, unrestrained
    Antonyms: close, economical, moderate, provident, reasonable, saving, stingy, thrifty, unpretentious

ارجاع به لغت extravagant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «extravagant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/extravagant

لغات نزدیک extravagant

پیشنهاد بهبود معانی