امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Eyelash

ˈaɪlæʃ ˈaɪlæʃ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    eyelashes

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2
مژه (در جمع: مژگان)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- her long, black eyelashes
- مژگان بلند و سیاه او
- The camel has long eyelashes.
- شتر مژه‌های بلندی دارد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد eyelash

  1. noun Any of the short curved hairs that grow from the edges of the eyelids
    Synonyms:
    lash cilium

ارجاع به لغت eyelash

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «eyelash» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/eyelash

لغات نزدیک eyelash

پیشنهاد بهبود معانی