امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Fabrication

ˌfæbrɪˈkeɪʃn ˌfæbrɪˈkeɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    fabrications

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable
دروغ، کذب، جعل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The research study was discredited after evidence of data fabrication was uncovered.
- پس از کشف شواهدی مبنی بر جعل داده‌ها (داده‌سازی)، مطالعه‌ی پژوهشی بی‌اعتبار شد.
- We must separate truth from fabrications.
- باید حقیقت را از جعلیات سوا کنیم.
noun uncountable
ساخت، تولید، فرآوری
- the fabrication of paper out of used cloth
- تولید کاغذ از پارچه‌ی کارکرده
- The fabrication of the new car model took several months of meticulous planning and engineering.
- ساخت مدل جدید این خودرو چندین ماه برنامه‌ریزی و مهندسی دقیق را به خود اختصاص داد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fabrication

  1. noun lie
    Synonyms:
    artifact concoction deceit fable fairy story fake falsehood fib fiction figment forgery hogwash invention jazz jive line myth opus smoke song and dance untruth work yarn
    Antonyms:
    truth
  1. noun something manufactured
    Synonyms:
    assemblage assembly building construction creation erection product production

ارجاع به لغت fabrication

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fabrication» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fabrication

لغات نزدیک fabrication

پیشنهاد بهبود معانی