با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Face Up

feɪs ʌp feɪs ʌp
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

این لغت در حالت صفت (adjective) و قید (adverb) به شکل‌های faceup و face-up نیز نوشته می‌شود ولی شکل نوشتاری face up رایج است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb verb - intransitive B2
قبول کردن، پذیرفتن، کنار آمدن (واقعیت)، مواجه شدن، روبه‌رو شدن (خطر و مشکل و غیره)
- I had to face up to the fact that I had made a mistake.
- باید این حقیقت را قبول می‌کردم که اشتباه کرده‌ام.
- We need to face up to the challenges ahead and find a solution.
- باید با چالش‌های پیش‌رو روبه‌رو شویم و راه‌حلی پیدا کنیم.
adjective adverb
روبه‌بالا (ورق و غیره)
- I saw a deck of cards face up on the table.
- یک دسته‌ کارت روبه‌بالا روی میز دیدم.
- He placed the cards face-up on the table.
- کارت‌ها را رو‌به‌بالا روی میز گذاشت.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت face up

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «face up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/face-up-2

لغات نزدیک face up

پیشنهاد بهبود معانی