امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Facsimile

fækˈsɪməli fækˈsɪməli
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    facsimiles

معنی‌ها

noun adverb
( fax ) رونوشت عینی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
noun adverb
گروار، کلیشه عین متن اصلی، رونوشت، عین
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد facsimile

  1. noun reproduction
    Synonyms: carbon, carbon copy, chip off old block, clone, copy, copycat, dead ringer, ditto, double, dupe, duplicate, knock-off, likeness, look-alike, mimeo, miniature, mirror, photocopy, photostat, print, reduplication, replica, replication, repro, ringer, spitting image, stat, transcript, twin, Xerox
    Antonyms: original

ارجاع به لغت facsimile

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «facsimile» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/facsimile

لغات نزدیک facsimile

پیشنهاد بهبود معانی