امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Falling-out

ˈfɑːlɪŋˈaʊt ˈfɔːlɪŋaʊt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun plural
عدم توافق، ناهمسازی، دعوا، مشاجره

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- He had falling-outs with all the neighbors.
- او با همه‌ی همسایه‌ها دعوا و مرافعه داشت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد falling-out

  1. noun quarrel or altercation
    Synonyms:
    altercation argument bicker brawl clash contention disagreement dispute exchange feud fight fracas friction fuss misunderstanding quarrel row run-in sharp words snarl spat squabble strife tiff

ارجاع به لغت falling-out

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «falling-out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/falling-out

لغات نزدیک falling-out

پیشنهاد بهبود معانی