با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Falsification

ˌfɑːlsəfəˈkeɪʃn ˌfɒlsɪfɪˈkeɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
تحریف، دستکاری، جعل (عمل تغییر دادن چیزی مثل سند به منظور فریب دیگران)
- The scientist was accused of falsification of data in his research study.
- این دانشمند به تحریف داده‌ها در مطالعه‌ی تحقیقاتی‌اش متهم شد.
- The company was sued for falsification of financial reports to mislead investors.
- از این شرکت به دلیل دستکاری گزارش‌های مالی به منظور گمراه کردن سرمایه‌گذاران شکایت شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد falsification

  1. noun The act of determining that something is false
    Synonyms: disproof, refutation, falsifying, refutal
  2. noun The act of rendering something false as by fraudulent changes (of documents or measures etc.) or counterfeiting
    Synonyms: misrepresentation, falsehood

ارجاع به لغت falsification

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «falsification» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/falsification

لغات نزدیک falsification

پیشنهاد بهبود معانی