با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Fang

fæŋ fæŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    fangs

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
دندان ناب، دندان انیاب (در سگ و مانند ان)، نیش
- The wolf growled and showed its fangs.
- گرگ غرید و دندان‌های (نیش) خود را نشان داد.
- ... in the breath of a dragon and the fang of a tiger
- (عنصری) .... در دم اژدها و یشک پلنگ
- to pull out the fangs of a snake
- نیش مار را کشیدن (کندن)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fang

  1. noun A dental process
    Synonyms: tooth, tusk, canine-tooth, prong

ارجاع به لغت fang

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fang» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fang

لغات نزدیک fang

پیشنهاد بهبود معانی