امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Farce

fɑːrs fɑːs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    farces

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive
نمایش خنده‌آور، تقلید، لودگی، مسخرگی، کار بیهوده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- His show of grief was nothing but a farce.
- تظاهر او به اندوه، چیزی جز مسخره‌بازی نبود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد farce

  1. noun nonsense, satire
    Synonyms:
    absurdity broad comedy buffoonery burlesque camp caricature comedy high camp horseplay interlude joke low camp mock mockery parody play pratfall comedy ridiculousness sham skit slapstick travesty
    Antonyms:
    sobriety tragedy

ارجاع به لغت farce

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «farce» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/farce

لغات نزدیک farce

پیشنهاد بهبود معانی