امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Farmer

ˈfɑːrmər ˈfɑːmə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    farmers

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A2
کشاورز، روستایی، کشتگر، برزگر، زارع، فلاح، دهگان (دهقان)، کدیور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- All his brothers are farmers.
- برادرهایش همه کشاورزند.
- Farmers who cultivate seeds,shall benefit by it some day.
- برزگران دانه که می‌پرورند / آید روزی که از آن برخورند.
noun
مقاطعه کار (به ویژه کسی که جمع آوری مالیات محل یا درآمد کسب و یا انجام کار سودآوری را در مقابل پرداخت وجه به عهده می‌گیرد)، پیمانکار، مستاجر، امتیازدار، عامل
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد farmer

  1. noun person who produces crops, raises animals
    Synonyms:
    agriculturalist agriculturist agronomist breeder clodhopper cob country person cropper cultivator feeder gardener gleaner grazer grower harvester hired hand homesteader horticulturist laborer peasant planter plower producer rancher reaper sharecropper sower tender tiller villein

ارجاع به لغت farmer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «farmer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/farmer

لغات نزدیک farmer

پیشنهاد بهبود معانی