با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Faucet

ˈfɑːsət ˈfɔːsɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    faucets

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1
شیر آب، شیر بشکه
- The faucet is leaking.
- شیر چکه می‌کند.
- hot-water faucet
- شیر آب گرم
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد faucet

  1. noun spigot
    Synonyms: bibb, bibcock, hydrant, nozzle, spout, stopcock, tap, valve

ارجاع به لغت faucet

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «faucet» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/faucet

لغات نزدیک faucet

پیشنهاد بهبود معانی