امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Faux Pas

    ˈfɑːksˌfoʊˈpɑː ˈfɑːksˌfoʊˈpɑː ˈfɒksˌfəʊˈpɑː
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    plural
    (در رفتار یا سخن) اشتباه، لغزش، گاف، خطا

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد faux pas

    1. noun social error
      Synonyms: blooper, blooper, blunder, blunder in etiquette, boo-boo, botch, breach, break, bungle, colossal blunder, error, flop, flub, foul-up, gaffe, gaffe, gaucherie, goof, hash, impropriety, indecorum, indiscretion, mess, mess-up, misconduct, misjudgment, misstep, mistake, offense, oversight, slip, social blunder, solecism, transgression

    ارجاع به لغت faux pas

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «faux pas» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/faux pas

    لغات نزدیک faux pas

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند