با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Fill Out

American: ˈfɪlˈaʊt British: fɪlaʊt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb
(فرم یا پرسش‌نامه) پر کردن، تکمیل کردن
- Fill this form out and sign it on the bottom.
- این ورقه را پر کنید و پای آن را امضا فرمایید.
- I don't know how to fill out this form.
- نمی‌دونم این فرم رو چطور پرش کنم.
- to fill out a check
- چک نوشتن (یا پر کردن)
phrasal verb
کمی چاق شدن، از لاغری درآمدن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fill out

  1. phrasal verb enlarge
    Synonyms: swell out, expand, round out, gain weight, grow
  2. phrasal verb insert
    Synonyms: complete, write in, fill in, make out, sign, supply information, answer

ارجاع به لغت fill out

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fill out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fill out

لغات نزدیک fill out

پیشنهاد بهبود معانی