امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Filthy

ˈfɪlθi ˈfɪlθi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    filthier
  • صفت عالی:

    filthiest

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1
چرکین، بسیار کثیف (لباس و اتاق و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- The public restroom was so filthy that I couldn't bring myself to use it, opting to find another one instead.
- دستشویی عمومی به‌قدری کثیف بود که نمی‌توانستم خودم را قانع کنم که از آن استفاده کنم و به جای آن دستشویی دیگری پیدا کردم.
- His clothes were filthy and torn.
- لباس‌هایش چرکین و پاره شده بود.
adjective
زشت، زننده، ناپسند، رکیک (زبان و غیره)، گند، آشغال، گه، لجن (هوا و غیره)
- The comedian's jokes were so filthy that many audience members walked out of the show in disgust.
- شوخی‌های این کمدین به‌قدری زشت بود که بسیاری از تماشاگران با تنفر از برنامه خارج شدند.
- The graffiti on the wall was not only vulgar, but also contained filthy language.
- دیوارنگاری روی دیوار نه تنها مبتذل بود، بلکه حاوی الفاظ زننده نیز بود.
- a filthy day in which I didn't see the sun
- روز گندی که در آن روی خورشید را ندیدم
adverb informal
خیلی، فوق‌العاده، حسابی
- She inherited a large sum of money and instantly became filthy rich.
- او مقدار زیادی پول به ارث برد و خیلی پولدار شد.
- She has become filthy rich.
- حسابی پولدار شده است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد filthy

  1. adjective dirty, polluted
    Synonyms:
    begrimed black blackened cruddy crummy disheveled fecal feculent foul grimy gross grubby grungy impure loathsome miry mucky muddy nasty obscene offensive putrid repulsive revolting scummy sleazy slimy slipshod sloppy slovenly smoky soiled soily sooty squalid unclean uncleanly unkempt unwashed verminous vile yecchy
    Antonyms:
    clean pure sterile unpolluted
  1. adjective vulgar, obscene
    Synonyms:
    base bawdy blue coarse contemptible corrupt depraved despicable dirty-minded foul foul-mouthed impure indecent lewd licentious low mean nasty offensive pornographic raunchy scatological scurvy smutty suggestive vicious vile
    Antonyms:
    chaste clean decent pure

ارجاع به لغت filthy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «filthy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/filthy

لغات نزدیک filthy

پیشنهاد بهبود معانی